سلام فرشته مهربونم
سلام بابایی جوون ، الهی فدات شم ، ببخشید چند روز نیومدم و ننوشتم . قربونت برم الهی ، الان بردیمت حموم و حسابی آبتنی کردی . الان هم مثل این حاج خانم ها یه روسری سرته و سفید مفید و ترگل مرگل داری از بابا و مامانت دلبری می کنی . وای خدا ، بابایی نمی دونی چه کیفی کردم . اونقدر آروم و بی صدا آبتنی کردی و ما لذت بردیم که خدا می دونه . فدای اون تن رنجور و نحیفت . بابا هر روز دارم دیوونه تر می شم از دست این طنازی هات . دیشب جایی بودم ، ساعت 12 که اومدم خونه ، دیدم مامانت یه گوشه کلافه نشسته و کم مونده از دست گریه های تو روان پریش شه . الهی . تا اومدم گفت بیا این طفلک بهونه تو رو می گیره . خدایا واقعا درست بود . وقتی بغلت کردم و سرت رو گذاش...